به روایت مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش؛ ساعت حوالیِ ۱۹ ، چهاردهم آذرماه است؛ دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان شهید چمران تهران، کلاس هایشان تمام شده ، تعدادی در خوابگاه بعضی درسلف  هستند.

عده ای در حیاط دانشگاه هستند و عده ای در هیئت دانشجویی مشغول هستند‌.

امشب دانشگاه تربیت معلم، معمولی است، مثل همیشه ...

تا این‌که خودرویی وارد حیاط دانشگاه می‌شود و جلوی مقبره شهید گم نام پارک می‌کند.

فردی از ماشین پیاده می‌شود و  به سمت شهید گمنام می آید چون هوا تاریک است هنوز چهره فرد مذکور دیده نمی‌شود،نزدیک تر می آید و صدا میزند

چطورید آقا معلم ها ...

دانشجویان با تعجب نگاه می‌کنند

سلام آقای صحرایی...باورمان نمی‌شود، شما، اینجا؟

آقای وزیر معلمانه و با خنده می‌گوید: اینجا خانه من است، آمده‌ام شما را ببینم...روزتان مبارک ...

دانشجویان با خنده جواب آقای دکتر را می‌دهند....

آقای وزیر می‌پرسد :

بچه ها سلف کجاست؟؟ دانشجویان آقای وزیر را به سمت سلف هدایت می‌کنند.

در دانشگاه می‌پیچد که آقای صحرایی آمده مسئول خوابگاه که آمدن وزیر به گوشش رسیده با عجله خودش را می‌رساند.در مسیر چندین بار تماس می‌گیرد تا مسؤلان دانشگاه‌ را از این بازدید مطلع کند.

دکتر صحرایی، در صف غذای دانشجویان ایستاده است، غذای دانشجویی را از آشپزها می‌گیرد، با آنها خوش و بشی می‌کند و سر میز می‌نشیند.

دانشجویان مطالب‌ گر کنار آقای وزیر می‌نشینند و گرم صحبت با دکتر صحرایی می‌شوند.

بعد از صرف شام، آقای وزیر به سمت خوابگاه‌ها می‌رود، هیچ اطلاعی به دانشجویان داده نشده است.

دانشجویی جلوی در خوابگاهش ایستاده است، با تعجب می‌بیند آقای وزیر و مسئولان دیگر در حال آمدن به سمت اتاقشان است، سریع داخل می‌شود و درب را می‌بندد.

آقای صحرایی، با خنده می‌گوید، خوابگاه پسرانه همین طوره...همه می‌خندند.

اتاق بغلی اما به استقبال آقای وزیر می‌آیند، وزیر وارد اتاقشان می‌شود، دانشجویان ورودی جدید هستند، آقای وزیر با تک تکشان حال و احوال می‌کند و  به سوالاتشان پاسخ می‌دهد.

در خوابگاه ولوله ایجاد شده که وزیر آموزش و پرورش آمده، برخی باور نمی‌کنند...

دانشجویان بیشتری وارد راهرو خوابگاه می‌شوند، همه‌شان گوشی به دست و با آقای وزیر سلفی می‌گیرند.

مسئولان دانشگاه فرهنگیان، آقای وزیر را راهنمایی می‌کنند به سمت نمازخانه، تا دانشجویان دیگر هم بیایند.

نمازخانه پردیس، مشکی پوش مادر سادات است، آقای وزیر با سلام به حضرت صدیقه(س) وارد می‌شود، دانشجویان هم سلام می‌دهند به حضرت مادر ...

مقام عالی وزارت را دانشجویان دوره کرده‌اند، دانشجویی درباره سند تحول می‌پرسد؛ آقای وزیر سند تحول  را از جیبش در می‌آورد و به دانشجویان می‌گوید که چه جفاهایی به این سند شده است و از برنامه‌هایش برای اجرای سند می‌گوید...

دانشجویی درباره دانشگاه فرهنگیان صحبت می‌کند، کمبودها، مشکلات...

آقای وزیر، با تعصب خاصی می‌گوید تمام تلاشم برای به صدر نشاندنِ دانشگاه فرهنگیان است و اینکه باید با کمک هم ثابت کنیم که فارغ التحصیلان تربیت معلم بهترین هستند

دانشجویی درباره ادامه تحصیل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان می‌پرسد، آقای وزیر توضیح می‌دهد که باید اساسنامه دانشگاه را اصلاح کنیم.

دانشجو قانع نمی‌شود و حرف‌هایش را تکرار می‌کند

آقای دکتر با خنده می‌گوید، ما یک خانواده هستیم، من دارم حرف‌های شما را تایید می‌کنم، نامه فرستاده‌ایم، باید برخی قوانین تغییر کند.

دیدار مقام عالی وزارت با معلمان آینده نزدیک به ۳ ساعت طول می‌کشد، دیداری که رنگِ زیبای معلمی و طعم شیرین دغدغه رشد نظام تعلیم و تربیت، بسیار این رخداد را تماشایی کرده است.

در پایان دانشجومعلمان از آقای وزیر می‌خواهند با آنها عکس یادگاری بگیرد و ...

گفتنی است وزیر آموزش و پرورش نیز پس از این دیدار در صفحه ویراستی اش متن زیر را منتشر کرد:

امشب به مناسبت ۱۶ آذر  به صورت سرزده در جمع دانشجومعلمان پردیس شهید چمران تهران حاضر شدم و صحبت های ایشان را شنیدم.

معتقدم این نسل و این معلمان تازه نفس و پر امید و با نشاط ،آینده روشن ایران قوی را خواهند ساخت.

ماهم برای ساختن آینده آنها از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد.

منبع